English Version
This Site Is Available In English

همیشه منتظر بودم تا دیگران گره‌گشای مشکلاتم باشند

همیشه منتظر بودم تا دیگران گره‌گشای مشکلاتم باشند

به نام خداوند آرامش‌بخش ثانیه به ثانیه زندگی‌.
کشتی زندگی‌ من در طوفان‌های پرپیچ و خم روزگار لنگر انداخته بود و به این سو آن سوی سختی‌ها و مشکلاتی که پایانی نداشتند، هدایت می‌شد. انتظار من هرروز بیش‌تر می‌گردید، گاهی اوقات از خودم و زندگی خسته می‌شدم. دوست داشتم که دیگران این کشتی زانو زده در طوفان را نجات دهند. توقع داشتم، خانواده مسافرم، حلال مشکلاتم شوند و این کشتی که در ساحل مشکلات و ضدارزش‌های منیت و غرور لنگر انداخته را نجات دهند؛ چراکه رفته رفته تمام سلول‌های بدنم پوسیده شده بود.

به خاطر منیت، کینه و نفرت  از دیگران فاصله گرفته و ترکشان کرده بودم و دلیغ خودخواهی‌هایم از دیگران بسیار انتظار داشتم، هرروز در یک باتلاقی پر از مشکلات و غصه‌هایی که ساخته افکار و روانم بود فرو می‌رفتم، هیچ راه نجاتی نداشتم تا بتوانم، خودم را نجات دهم.

همیشه منتظر بودم تا دیگران گره‌گشای مشکلاتم باشند و هر زمان گله و شکایتی از این طوفان سختی‌ها می‌کردم، جوابی دریافت نمی‌نمودم، این برخوردها بیش‌تر عذابم می‌داد و ناامیدتر می‌گردیدم. پیش خود می‌گفتم، این‌ها نه تنها گره‌گشای زندگی من نیستند؛ بلکه گره را هم محکم‌تر می‌کنند. آری از مسئولیت‌هایی که بیش از حد و اندازه گریبان‌گیر خودم کرده بودم، خسته و بریده شده بودم تا اینکه به شکر خدای بزرگ، مسیر کنگره برایم باز شد و وارد کنگره شدم.

آرام آرام آموزش گرفتم و متوجه شدم که من معصومه، نباید انتظار داشته باشم که دیگران این کشتی در طوفان لنگر انداخته را نجات بدهند‌. کم کم منیت، غرور، کینه، نفرت و خودخواهی را از دلم بیرون کردم و متوجه شدم که تمامی مشکلات من درونی است؛ پس باید درونی هم حل شود؛ چون دردها و رنج‌های من نشان می‌داد که شهر وجودی من بمباران گردیده و باید خود آن را بازسازی کنم، نه دیگران.
با آموختن آموزش‌های کنگره یاد گرفتم که به سمت ارزش‌ها حرکت کنم، جسم، وجود و قلبم را ا‌ز نفرت، کینه و حسادت پاک کنم و انگشت اشاره‌ای را که به سمت خداوند و دیگران گذاشته بودم را بردارم تا بتوانم، گره‌های کور زندگی‌ام که باعث فرو رفتن من در تاریکی‌ها بود را بشناسم و خودم آن‌ها را حل نمایم.
من یاد گرفتم کلید قفل‌های مشکلاتم را پیدا کنم و از آن کلید برای حل آن‌ها استفاده نمایم؛ چراکه فهمیدم، کوله بار مشکلاتم بر دوش خودم است و باید آن‌ها را حل کنم. نباید انتظار داشته باشم که دیگران مشکلات و سختی‌های من را حل کنند.

نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .